جست و جوی قدرت از زمان بچگیمون شروع میشه.
موقع بچگی ، فکر می کنیم قدرت خوبی ها بیشتر از بدیهاست .
ولی وقتی بزرگتر میشیم ، میفهمیم که هیچ چیز به اون راحتی نیست .
اثر بدی ها همیشه باقی میمونه . . .
مردم بسته به طبیعتشون همیشه مراقب مزاحمین و سارقین هستند.
بعضی ها سعی میکنند از داخل شدن اونهایی که بیرونن جلوگیری کنند .
اما همیشه افرادی هستند که به زور راه خودشونو رو به داخل زندگی ما باز میکنن ،
و شبیه به آدمایی میشن که ما خودمون دعوتشون می کنیم.
اما دردسر ساز ترین همه اونها اونایی هستند که بیرون می ایستند و داخل رو نگاه میکنند ،
آدمایی که ما هرگز به درستی اونها رو نخواهیم شناخت ...
دوست دارم دیالوگ های آخر Desperate.Housewives که فوق العاده دوستشون دارم رو گاهی اینجا بنویسم !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی که میمیریم ، چیزای عجیبی اتفاق میافته.
حواس پنجگانه مون ناپدید میشه .
حس چشایی ، لامسه ، بویایی و شنوایی تبدیل به یک خاطره دور میشن .
ولی نگاهمون چی؟ نگاهمون به قضایا فراتر از معمول میشه .
و سراسر دنیایی که پشت سر گذاشتیم رو با یک نگاه می بینیم .
البته ، تمام اون چیزایی که بعد از مرگ قابل دیدنه ، موقع زنده بودن هم میشه دید .
به شرطی که برای دیدنشون فقط یه کم وقت صرف کنین .
هیچوقت توی ذوق کسی نزن ، بعدش یه جوری توی ذوقت میزنه که ذوقت نمی تونه از جاش پاشه حتی !